به گزارش هراز خبر، منصوره معصومیاصل برآمده از دل جریان جبهه پایداری است که در آنتن زنده و خطاب به اکثریت مردم کشور که مثل او فکر نمیکنند میگوید: این مملکت برای ما بچه حزباللهیهاست است
«مملکت برای حزباللهیهاست.» این جملهی منصوره معصومیاصل، مهمان برنامه شبکه افق، طی 48 ساعت گذشته واکنشهای بسیاری را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت.
او در این برنامه از دعوت افرادی همچون محمدعلی ابطحی و آذریجهرمی به صداوسیما انتقاد میکند و مدعی میشود که کشور مال ما حزباللهی هاست. نظیر آنچه که زینب ابوطالبی مجری شبکه افق در سال 98 بازگو کرد و او هم مدعی شد: «هر کسی در این کشور دنبال رفاه است و مثل ما (حزباللهیها) فکر نمیکند، جمع کند از ایران برود.»
صداوسیما در دوران ریاست پیمان جبلی، به پایگاه اصلی جبهه پایداری تبدیل شده، رسانهای که در قانون اساسی از آن به عنوان رسانه ملی یاد میشود در چند سال گذشته و خصوصاً در دولت ابراهیم رئیسی مداوما در حال تبیین گفتمان جبهه پایداری و تئوری آیتالله مصباح است که اساساً اعتقادی به مشارکت مردم و یا نظر مردم در امر حکومتداری نَدارد.
صداوسیما در این مدت پا به پای افرادی که متولی خالصسازی در دانشگاهها و مدارس و نهادهای انتخابی کشور هستند، سعی دارد برای همان 15% مخاطبِ خود برنامه بسازد و بازتاب دهنده نظرات آنها باشند.
منصوره معصومیاصل هم برآمده از دل همین جریان است که در آنتن زنده و خطاب به اکثریت مردم کشور که مثل او فکر نمیکنند میگوید: این مملکت برای ما بچه حزباللهیهاست است.
اما پیش از اینکه خانم معصومیاصل این سخنان را رو به دوربین صداوسیما بیان کند، سایت رجانیوز گزارشی منتشر کرد که ضمن انتقاد از دستاندرکاران برنامه «به افق فلسطین» و دعوت از برخی فعالان سیاسی اعتدالگرا و یا اصلاحطلب، ایجاد یک وفاق ملی را در حمایت از مردم غزه، زیر سوال برد و چکیده آن گزارش همان جملهای شد که خط اول این مطلب به آن اشاره کردیم.
این سایت خبری تحلیلی جبهه پایداری در گزارشی مدعی شد: شاید دعوت از محمد قوچانی، سعید لیلاز، علی مطهری، مجید انصاری، علی ربیعی و عباس عراقچی ایجاد یک «وحدت ملی پیرامون مسئله فلسطین» بوده باشد؛ اما چگونه ممکن است جریانی که از دل آن «نه غزه نه لبنان» متولد شده و همیشه به دنبال سنگاندازی در مسیر جبهه مقاومت بوده، بتواند افکار عمومی جامعه را با مسئله فلسطین همراه کند.
این رسانه بدون اشاره به شکاف عمیقی که بین مردم و جریان حاکم بر کشور به واسطه عملکرد همین سوپرانقلابیها رخ داده مدعی میشود که تعامل با این افراد نمیتواند افکار عمومی را متوجه غزه کند.
مسئله مهمی که طی هفتههای اخیر بسیاری از رسانهها به آن اشاره کرده و گفتند و نوشتند که بسیاری از مردم با مردم غزه و رنجهایی که میکشند همدل هستند اما به این دلیل آنرا بروز نمیدهند چون بیم آن دارند که بخشی از حاکمیت آنرا به نفع خودش مصادره کند.
ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا در همین رابطه و در پاسخ به این پرسش که چرا در ایران، مانند سایر کشورهای جهان و یا مانند همین کشور همسایه ترکیه، حاکمیت نتوانست یک اجتماع بزرگ را در حمایت از مردم غزه ایجاد کند میگوید: «برخی از مردم ما موضوعات را از هم تفکیک نمیکنند وقتی با فردی دلخوری دارند، همه چیز آن را بد میدانند و برعکس. اگر جمهوری اسلامی با یک چیزی موافق باشد، آنها موضع مخالف میگیرند و اگر جمهوری اسلامی مخالف مسئلهای باشد آنها موضع موافق میگیرند.»
اما این فعال سیاسی اصولگرا توضیح نمیدهد که اساساً چگونه میتوان این تناقض را در ذهن مردم حل کرد که مردم غزه و کودکان بیگناه فلسطینی به همان اندازه حق انتخاب و زندگی و اعتراض دارند که مردم ایران. پس چرا حاکمیت نسبت به یکی اظهار همدردی میکند و نسبت به مردم و نوجوانانش کشور خود بیتفاوت است؟